پزشک عموميتغذيه و رژيمدرمانيساير طب هاي مکملطب سالمندطب سنتي ايرانيطب سوزنيهومئوپاتي
پوستارتوپديبيماريهاي داخليبيماريهاي عفونيبيماريهاي قلب و عروقبيماريهاي مغز و اعصاببيهوشيپاتولوژيپرتودرمانيپزشکي قانونيپزشکي هسته ايپزشکي ورزشيتغذيهجراح کليه مجاري ادراري جراحي عموميجراحي فک وصورتجراحي مغزواعصابچشم پزشکيداروسازي (فارماکولوژي)راديولوژيروانپزشکيروانشناسي بالينيروماتولوژيريهزنان و زايمانطب اورژانسطب فيزيکي و توانبخشيقلب و عروقگوش و حلق و بينيکودکان
آلرژي و ايمنولوژياطفالبيماري هاي رماتيسميبيماريهاي قلب و عروقجراحى پستانجراحي پلاستيک ترميميجراحي توراکس(قفسه سينه)جراحي عروقجراحي قلب وعروقخون و سرطان بالغين روانپزشک کودک،نوجوانروماتولوژيريهطب نوزادانغدد درون ريز و متابوليسم فوق تخصص ارتوپديگوارش و کبد بالغين مراقبتهاي ويژه ICUنفرولوژي (کليه)کليه و فشار خونکودکان - روانپزشکيکودکان - آلرژيکودکان - جراحيکودکان - خون وسرطانکودکان - روماتولوژيکودکان - ريهکودکان - عفونيکودکان - غددکودکان - قلبکودکان - گوارشکودکان - مغزواعصابکودکان - نفرولوژي(کليه)کودکان-ارتوپدي
دندانپزشک عموميارتودانتيکس بيماري هاي دهان، فک و صورت پاتولوژي دهان و فک و صورتپروتزهاي دنداني جراحي دهان و فک و صورتجراحي لثه (پريودانتيکس)درمان ريشه (اندودانتيکس)دندانپزشکي ترميميدندانپزشکي کودکانراديولوژي دندان وفک و صورت
اختلالهاي اضطرابي شامل اختلالهايي است که در آنها يا اضطراب نشانه اصلي اختلال است يا اضطراب وقتي تجربه ميشود که شخص نتواند از موقعيتهاي ترسآور معيني دوري کند يا آن که شخص سعي کند در برابر ميل به انجام دادن شعائر معين و يا فکر کردن به انديشه هاي سمج مقاومت کند. وجه مشترک اين اختلالها، رنج رواني و به خصوص حالت اضطرابي است که به صورت محض يا همراه با نشانه هاي ديگر، متجلي مي شود.
اختلالات اضطرابي به دو دسته طبيعي (در موقع حادثه ايجاد شده و با رفع عامل اضطراب انگيز رفع مي شود مثل موقع امتحان) و غيرطبيعي (فرد بدون دليل و مدام اضطراب دارد) تقسيم مي شود. اختلالات اضطرابي شايعترين اختلالات رواني است و گروهي از اختلالات را در بر مي گيرد که خصوصيات اصلي آنها علائم رواني و فيزيکي اضطراب را شامل مي شود.
سابقه خانوادگي اضطراب و افسردگي، شرايط سخت دوران کودکي، بزرگ شدن توسط والدين سختگير يا کساني که بيماري رواني دارند، والدين خونسرد و بيتفاوت، خجالتي بودن و عدم اطمينان به خود، محروميتهاي اجتماعي و اقتصادي، ضعف سلامت جسماني، از دست دادن شغل، تجربه حادثه، بيماري يا فوت نزديکان
در درمان اضطراب نيز مانند افسردگي از روشهاي متعددي استفاده ميشود. اما عمده درمانها را دو گروه درمان زيستي (دارو درماني) و روان درماني در برمي گيرد.
دارو درماني:
اغلب داروهايي که براي درمان اختلالات اضطرابي استفاده مي شوند در انواع اين اختلالات متفاوت است، اما به خانواده و مجموعه اي به نام بنزوديازپينها تعلق دارند. اين داروهاي ضد اضطراب تنش را کاهش مي دهند و با کند کردن فعاليت دستگاه عصبي مرکزي موجب خواب آلودگي مي شوند. آنها عموماً به داروهاي آرام بخش معروف هستند و تحت اسامي تجاري مانند واليوم، ليبريوم و زانکاس عرضه مي شوند.
داروهاي مورد استفاده در درمان اختلال هراس سه داروي آلپرازولام، سرترالين و پاروکستين سه داروي مورد قبول FDA هستند. البته درمانهاي دارويي مختلفي براي درمان هراس وجود دارد و اگر مؤثر واقع شود طول مدت درمان بايد 8 تا 12 ماه ادامه يابد. دادههاي موجود حاکي است که اختلال هراس يک اختلال مزمن و احتمالاً هميشگي است که با قطع درمان عود مي کند. بنزوديازپينها، آلپرازولام و کلونازپام، نيز براي فوبي اجتماعي، منتشر و خاص مؤثر هستند. تأثير دارو درماني در اختلالات وسواس فکري عملي در بسياري از آزمايش هاي باليني به ثبوت رسيده است. تأثير دارو با توجه به اين که مطالعات نشان دادهاند پاسخ به دارو نما حدود 5 درصد است بيشتر تأييد مي شود. دوره درمان اين نوع اختلال براي کسب حداکثر اثرات درماني به طور معمول 8 تا 16 هفته به طول مي انجامد و از داروهاي ضد افسردگي مي توان در درمان اين نوع اختلال استفاده کرد. داروهايي که در خط اول درمان براي PTSD قرار دارند و اثر بخشي و قابليت تحمل و درجه بندي ايمني دارند، SSRIS مثل سرترالين و پاروکستين هستند. همچنين، تأثير ايمي پرامين و آمي تريپ تيلن، دو داروي سه حلقهاي در درمان اختلال اضطراب فراگير ندرتاً لازم است در ملاقات اول به عمل آيد. به علت ماهيت مزمن اختلال طرح درمان بايد به دقت ريخته شود. سه داروي عمده که در درمان اختلال اضطراب فراگير مطرح هستند عبارتند از بنزوديازژينها و با سپيرون و مهارکننده اختصاصي جذب مجدد سروتونين (SSRIS). دوره درمان دارويي براي اين اختلال گاهي يک درمان 6 تا 12 ماهه تلقي مي شود، قرائني وجود دارد که درمان بايد طولاني و شايد براي تمام عمر باشد.
درمانهاي روان پويشي:
فرض اساسي درمانهاي روان پويشي اين است که مشکلات جاري افراد را نميتوان بدون شناختن عميق مبناي ناهشيار آنها در روابط اوليه با والدين، با موفقيت بر طرف کرد. هدف اين درمانها اين است که تعارض ها به آگاهي انتقال داده شوند تا بتوان با آنها به شيوه منطقيتر و واقع بينانهتري برخورد کرد. درمانهاي روان پويشي، روان کاوي سنتي فرويد و درمانهاي جديدتر را شامل مي شوند که از روان کاوي به دست آمدهاند.
يکي از روشهاي اصلي که روان کاوان سنتي براي برطرف کردن تعارضهاي ناهشيار از آن استفاده ميکنند تداعي آزاد است که از طريق آن درمان جو ترغيب ميشود افکار و احساسات خود را کاملاً آزاد بگذارند و هر چيزي که به ذهن ميرسد را بدون تصحيح يا سانسور کردن بيان کند. اما انجام دادن اين کار آسان نيست. ما ياد ميگيريم که جلوي افکاري را که نامناسب، احمقانه، يا شرمآور به نظر ميرسند بگيريم. در اثر تمرين، تداعي آزاد آسانتر ميشود. روش ديگري که اغلب در درمان روانکاوي سنتي مورد استفاده قرار ميگيرد تحليل رويا، يا صحبت کردن درباره محتواي روياها و بعد تداعي کردن به آن محتوا است. فرويد معتقد بود که روياها «شاهراهي به سمت ناهشيار» هستند، که ميل يا ترس ناهشيار را به شکل تغيير يافته نشان ميدهند. درمان ميان فردي نوع نسبتاً جديد درمان روانپويشي است. تعداد جلسات، کمتر و معمولاً هفته اي يک بار برنامهريز مي شوند. در اين روش روي بازسازي کامل تجربيات کودکي کمتر تأکيد ميشود و بيشتر به مشکلاتي توجه مي شود که از نحوه متعامل کردن فرد با ديگران در حال حاضر ناشي مي شوند.
از ديدگاه روان کاوي هدف درمان ضرورتاً اين نيست که تمام اضطراب از بين برود بلکه تحمل اضطراب بيشتر شود، يعني توانائي تجربه اضطراب و استفاده از آن به عنوان هشدار براي جستجوي تعارض پنهان به وجود آورنده آن است. اضطراب در چرخه زندگي در پاسخ به موقعيت هاي گوناگون پديد مي آيد و سعي براي دفع آن از طريق ابراز پسکيوفار ماکولوژيک به اين معني است که درمان بدون پرداختن به موقعيت زندگي يا وابسته هاي دروني آن که حالت اضطراب را به وجود آورده اند، صورت مي گيرد. معمولاً يک مصاحبه روان پويشي سطح اساسي اضطراب را که بيمار با آن مدارا مي کند، روشن مي سازد.
درمانهاي رفتاري
رفتار درمانگران خاطر نشان مي سازند که گرچه دستيابي به بينش هدف ارزنده اي است، ولي تغيير رفتار را تضمين نمي کند. اغلب مي دانيم که چرا در موقعيت خاصي به شيوه خاص خود رفتار مي کنيم. ولي نمي توانيم رفتار خود را تغيير دهيم. درمان هاي رفتاري به جاي تغيير دادن جنبه هاي کلي شخصيت افراد روي تغيير دادن رفتارهاي ناسازگارانه آنها در موقعيت هاي خاص تمرکز مي کنند. اولين گام در رفتاردرماني، تعريف کردن رفتارهاي مشکل آفرين به طور روشن و تقسيم کردن آنها به يک رشته هدفها درماني خاص است.
براي تغيير دادن پاسخ هاي مضطربانه به محرکها و رفتارهاي ناسازگارانه اي که با اين اضطراب همراه هستند به وسيله جايگزين کردن پاسخي مغاير با اضطراب يعني آرميدگي. اين راهبرد در درمان کردن اختلالهاي اضطرابي بسيار مؤثر است.
درمانهاي شناختي
درمانگري که از درمان شناختي استفاده مي کند سعي دارد با آموزش دادن روشهاي مؤثرتر به افراد براي تعبير کردن تجربيات و فکر کردن درباره آنها به آنها کمک کند تا واکنشهاي هيجاني، مانند اضطراب را کنترل کند. بسياري از درمانگران شناختي براي اين که به درمانجويان کمک کنند تا با عقايد منفي خود مبارزه کرده و مهارتهاي تازه را بگيرند، از فنون رفتاري نيز استفاده مي کنند. براي مثال، درمانگر شناختي هنگام کار کردن با فردي که به حملات وحشتزدگي و فوبي مکانهاي باز مبتلا است، امکان دارد به او کمک کند تا توصيه مثبت به خود را مانند (آرام باش) را جايگزين گفتگوهاي دروني خود شکن نظير (من خيلي عصبي هستم) کند. ثابت شده است که ترکيب درمان هاي شناختي- در درمان اختلالهاي اضطرابي بسيار مؤثر بوده است.
روشهاي ديگري نيز براي درمان اختلالات اضطرابي وجود دارد مانند خانواده درماني، زوج درمان، گروه درماني و درمان بينشگرا که هر کدام در انواع اختلالات اضطرابي مورد استفاده قرار ميگيرد، مثلاً خانواده درماني در درمان اختلال وسواس فکر عملي مؤثر است.
در انواع اختلالات اضطرابي اين علائم مشترک است: احساس مبهم و ناخوشايندي از هراس، گيجي، تعريق، اسهال، افزايش فشارخون، تپش قلب، گشادي مردمکها، بيقراري، لرزش، افزايش ضربان قلب، تکرر و فوريت ادراري، گزگز اندامها و سنکوپ
روش پيشگيري خاصي وجود ندارد.